سلام به همه دوستان عزیز این اتاق رو ایجاد کردیم ، بخاطر اینکه دوستان تجربه هاشونو در حل کردن مشکلات قرار بدن ...
امیدوارم تو صحبتها احترام متقابل حفظ بشه و بحث جدی پیش بره ...
بازم ممنون
سلام به همه دوستان عزیز این اتاق رو ایجاد کردیم ، بخاطر اینکه دوستان تجربه هاشونو در حل کردن مشکلات قرار بدن ...
امیدوارم تو صحبتها احترام متقابل حفظ بشه و بحث جدی پیش بره ...
بازم ممنون
خـــــدانـگهــــــدار
یعنی هیچ تجربه ای نبود که نوشته بشه ؟
تجربه در مورد چی؟
خودت باش ........ مهم نیست دیگران چه فکری میکنند.
هان؟
تجربه در مورد هرچیزی ؟
زندگی / درس / تقلب/ سرکاری/ دورزدن استاد و معلم ....
خلاصه از هر دری سخنی
خـــــدانـگهــــــدار
سر امتحان اگه میخوای تقلب بگیری سوالایی رو که طرفت میخواد جواب اشتباه بده و بهش برسون اینجوری اون فکر میکنه تو خوبی بهش میرسونی اونم همه چیو بهت میرسونه.
هر وقت میخوای مامانت به میل تو عمل کنه برو ظرفارو بشور خونرو یکم جمع و جور کن بعد بگو آخ الهی بمیرم مامان تو چقدر کارت سخته خیلی زحمت میکشی خیلی خانومی مهربونی از همه ی زنا بهتری
و در مورد پدرت بگو بابا جون تو خیلی خوب از عهده ی خرج و مخارجمون بر میای خیلی زحمت کشی خیلی مردی تو یه شیر مردی واقعا
بعد مثلا جلو مامانتون تعریف باباتونو بکنید طوریکه باباتون بفهمه و برعکس
همیشه از خونه داری مامان تعریف کنید
و در مورد بابا از کار کردن و طریقه ی پول در آوردنش
مهتا دوستم تو خیلی کلک و بلاییییییییییی دختر
آقا وقتی مراقبتون عینکیه نور هم افتاده تو عینکش تقلب نکنیییییید
هرکی گفت دوستتون داره با مشت بزنید تو پوزش چنانکه دندوناش تو دهنش خورد شه خون بپاشه درودیوار
همیشه مطمئن باشید جز پدر و داداشتون واسه یه مرد تاریخ انقضا دارید(حتی همسرتون) حالا تاریخش مهم نیست مهم اینه که نقطه انتها دارید پس از لحاظ شخصیتی مستقل بار بیایید
به رفیق هیچوقت اعتماد نکنید
راز دلتونم با کسی نگید چرا که وقتی ازون مشکل به در شدید فقط سرکوفتش باقی میمونه، یا حداقل یه نگاهی که درکتون نمیکنه!
دانشگاه آزاد اسلامی درس نخونید حتی اگه مجبور شدید سالها پشت کنکور بمونید( فردا بخاطر تبلیغات سوء نگیرنم صلوات )
سعی کنید از جوونی بیمه شید، هرچی سن کمتر بهتر
قربونت برم گلی جون
بیمه چیه؟!!!!
سلام
میخوام یه خاطره ازتقلب کردن براتون بگم البته فک نکنم کسی باور کنه ،ترم پیش آبجی کوچیکمتودانشگاه امتحان ریاضی داش شب امتحان آورد که بای یه کتاب رو یادم بدی طول ترم هم نخونده بود یه دو ساعتی واسش گفتم دیدم انگار نه اگار مث اینکه با دیوارم آخرش گفتم پاشو جمعش کن فردا خودم میرم امتحانتو میدم خلاصه فردا صب پاشدم لباسای آبجی روپوشیدم رفتم سر امتحان از شانس بدم افتادم جلوی مراقب آقا اینقد سرمو انداخته بودم پایین که بعدیه هفته از امتحان گردنم خوب نمیشد خلاصه امتحانو نوشتم د بدوکه رفتم نمرش 19.5 شد جالب اینجاس که تویه قسمت سوالام اشتباه شده بود که ازترسم جیکمم درنیاوردم که طراح محترم اشتباه کردی.بچه ها من این کاروکردم شما ازاین کارا نکنینا عاقبت نداره ها
هیچ وقت وابسته هیچ کس توی دنیا نشین ودلتونو بهش خوش نکنین چون میفهمه وخیلی زود تنهاتون میزازه
اگه میخواین یه پسر عاشقتون بشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نمیگم!!!!!
چطوری میشه اراده رو قوی کرد؟
بابا ایول به این همه تجربه خوب
خـــــدانـگهــــــدار
صاحب پست شنونده نباش بیا وسط تجاربتونا به اشتراک بذار
بهترین تجربه ایکه میتونم بگم اینه که در تمام گرفتاریها فقط صبر کردم ... و ارتباط با خداوند ....
صبر کردم چون میدونستم با بی قراری کاری درست نمیشه و باید اروم بود ، تا بتونید صدای بعصی فرصتهارو بشنوید ...
و توکل بخدا کردم چون هر انسانی د این دنیا نیازمنده وصل شدن به یک نیروی ماورایی که بتونه بهش امید و انگیزه ادامه دادن بده ....
خـــــدانـگهــــــدار
راستش من این متن رو کاملتر دیدم و برای دوستای گلم نوشتم ... امیدوارم موثر واقع بشه ...
تقویت اراده امری است ممكن ولی نیازمند جدیت و تلاش است. بسیاری از افراد علاقه مند به تقویت ارادهخویش می باشند. اما در همین مسأله
از خود سستی و بی ارادگی نشان می دهند و پس از دست یابی به راه های تقویتاراده چند صباحی اقداماتی نموده و عقب نشینی می كنند. آن گاه می پندارند كه این راه ها
كافی نبوده و در جست وجوی راهی دیگر بر می آیند در حالی كه اشكال اساسی در سستی ورزیدن خودشان می باشد. اكنون توصیه اكید ما برشما این است كه
اگر جداً خواستار تقویت اراده خویش هستید بر امور ذكر شده جدیت به خرج داده و اندكی در به كاربستن آنها درنگ نورزید:
-1 همه روزه صبح حداقل بیست دقیقه ورزش كنید.
-2 از بی كاری، سرگرمی های سستی آور، پرخوابی و پرخوری جداً بپرهیزید.
-3 هفته ای یك یا دو روز ترجیحاً دوشنبه ها و پنجشنبه ها روزه بگیرید.
-4 نماز شب را به پا دارید حتی اگر در وقت آن بیدار نشدید قضای آن را به جا آورید.
-5 سحرگاهان یا صبح گاهان هرگاه كه بیدار شدید بی درنگ برخیزید و از رختخواب بیرون روید و چنانچه خواب آلودگی مزاحتمتان گردد ازاتاق بیرون رفته و قدری
نرمش كنید تا خواب آلودگی از بین برود.
-6 در هر كاری كه از نظر عقل و شرع انجامش را نیكو یافتید جدیت كنید و هرگز نگذارید سستی و وسوسه های شیطانی مزاحم شود.
-7 هرگاه سستی و ضعف به شما روی آورد در برابر آن حالتی تهاجمی به خود گیرید و به سرعت در جهت مخالف آن عمل كنید.
-8 همواره از كارهای سخت و دشوار استقبال نمایید.
خـــــدانـگهــــــدار
هفت راز خوشبختی از کوروش کبیر:
متنفر نباش
عصبانی نشو
ساده زندگی کن
کم توقع باش
همیشه لبخند بزن
ببخش
یک عشق خوب داشته باش
هر چه مي توانيد از اشتباهات ديگران چيزهاي جديد بياموزيد.
چون شما وقت كافي براي همه اين تجربيات نخواهيد داشت.
آلفرد شين ولد
خـــــدانـگهــــــدار
جامعه - دانشمندان اعلام کردند که تجربه رمز آلود نزدیک به مرگ ممکن است به دلیل افزایش ناگهانی فعالیت الکتریکی در مغز به وجود آید.
پزشکان معتقدند که درست در لحظه مرگ فعالیت مغز افزایش پیدا میکند و این رویداد میتواند به عنوان توضیحی در مورد آن چه که بعضی از افراد بعد از بازگشت از مرگ بیان میکنند مورد توجه قرار گیرد.
محققان معتقدند این رویداد میتواند دلیل این که چرا بعضی از انسانها در هنگام مرگ احساساتی مانند راه رفتن به سمت یک نور روشن یا شناور شدن در بالای بدن خودشان را دارند توضیح دهد.
دکتر لاخمیر کلاولا از دانشگاه جرج واشنگتن در این باره گفت: ما فکر میکنیم که در لحظات نزدیک به مرگ ، اکسیژن کافی به مغز نمیرسد و به همین دلیل فعالیت الکتریکی مغز افزایش پیدا میکند.
همزمان با کاهش جریان خون و میزان اکسیژن در مغز ، سلولهای مغزی آخرین پالسهای الکتریکی را نیز رها میکنند. این پالسها در یک قسمت از مغز آغاز شده و به صورت آبشاری در مغز منتشر میشود و احساسات ذهنی نزدیک به مرگ را تداعی میکند.
بسیاری از افرادی که از مرگ بازگشته اند اعلام کردند که در زمان مرگ در نور روشن غرق شده اند و یا احساس آرامش شگفت انگیزی داشته اند و شروع به راه رفتن در یک تونل پر از نور کرده اند.
تعدادی دیگر نیز با پیامبران مذهبی دیدار کرده اند و حتی خود را بالای جسد خود شناور و در حال دیدن وقایع یافته اند.
دکتر گاولا معتقد است که برای توضیح این رویداد دلایل بیولوژیکی وجود دارد.
در آخرین تحقیقات در این مورد، محققان با استفاده از الکتروکاردیوگراف که فعالیت مغز را اندازه گیری میکند ، 7 بیمار در حال مرگ را مورد ارزیابی قرار دادند.
دکتر چاولا در این تحقیقات متوجه شد که قبل از مرگ فعالیت امواج مغزی افزایش پیدا میکند که بین 30 ثانیه تا 3 دقیقه به طول میانجامد.
این فعالیت مشابه با چیزی است که در افراد کاملا هوشیار دیده میشود با این تفاوت که بیماران معمولا در حالت خواب بوده و هیچ فشار خونی نداشتند. درست بعد از این افزایش بیماران به طور کامل جان خود را از دست میدهد.
به نظر میرسد تحقیقات دکتر چاولا اولین توضیح برای علت تجربه نزدیک به مرگ باشد
منم این تجربه رو داشتم واسه چند دقیقه بالای جسد خودم شناور بودم
شما چی تا به حال تجربه نزدیک به مرگ داشتید؟ فکر می کنین اون موقع چیکار کنید؟ یا چی بگین یا گفتین؟
منم در گذشته گاهی وقتا جسم خودمو از بالا میتونستم ببینم ....
بقول معروف " روح لطیف " داشتم ...
ولی این حالت به مرور از بین رفت ....
آدمابراشون راحته که میگن خداکنه بمیرم اما اگه واقعا اون لحظه مرگ بیاد سراغشون فقط میگن خدایا من جوونم آرزو دارممن خودم داشتم خود کشی میکردم که واسه چند دقیقه مردم وای خدا یه حالی داشتم که نمتونم توصیفش کنم واقعا ترسیده بودم
خود کشی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رهایی از یه جهنم و وارد شدن به جهنمی دیگر
همینه دیگه
فکر میکنی خوش میگذره اونور؟!!
پدر : خوب هر چی ملا یادت داده رو ول کن فقط یک گناه وجود داره اونم دزدیه و السلام .هر گناه دیگه ای هم نوعی دزدیه . اگر مردی رو بکشی یک زندگی رو می دزدی حق زنش رو از داشتن شوهر می دزدی.وقتی دروغ می گی حق کسی رو از دانستن حقیقت می دزدی وقتی تقلب می کنی حق رو از انصاف می دزدی. می فهمی؟
همایون ارشادی - فیلم بادبادک باز
منم سه سال پیش یه بار تو جاده بیرون شهر تصادف کردیم برگشتنه از دانشگاه بود ماشین چندتا معلق زد لب پرتگاه وایساد تو لحظه های معلق زدن که توصیف ناپذیر بود حسم،انشالا که هیچکس تجربه نکنه.بعدم که به زور پیاده میشدم وسط جاده ماشینا تریلی بود که با سرعت میومد چون نسبت به جایی که ماشین توقف کرد دید نداشتن که آهسته کنن.من که شک بودم دوستمم فقط گریه میکرد داد میزد خدا من دیگه نمازامو میخونم.هیچیمون نشد ماشین جلویی که از بچه ها دانشگاه بود میگفت من تو آینه دیدم گفتم اینا مردن دیگه.اونروز حس کردم خیلی زندگیو دوست دارم اما در کل شک بودم نه ناراحت.از مرگ ترسی ندارم زیاد. حس میکنم جهنم واقعی خدا دنیاست
بسیاری از افراد به گونه های مختلفی از جمله تصادف ، پرت شدن از یک جا، ضربه احتمالی به جمجمه و حتی برخی از بیماری های خطرناک از جمله فشار خون بالا و یا سکته و عوامل دیگر در حس نزدیک به مرگ (NDE – near death experience ) قرار گرفته اند و به اصطلاح عامیانه چیزی شبیه به "کما رفتن" ولی با این تفاوت فرد از مرگ خود با خبر خواهدشد
همه آنهائی که حس نزدیک به مرگ را داشته اند (NDE) یکسان نبوده اند.
که این مخالف اعتقاد عموم مردم است. در یک (NDE) ، شخص از نظر جسمی می میرد ، سپس وارد یک تونلی از نور می شود ، که توسط بستگانش و یا هر موجودی که از نور باشد مورد استقبال قرار می گیرد، و در این حین آنان می گویند که او برای این کار (گذشتن از دنیای مادی) آماده نشده است ، و سپس وی در حالی که بیدار می شود به زندگی عادی خود بر می گردد.
جزئیات حالات حس (NDE) در اکثریت افرادی که این حادثه را تجربه کرده اند ، و یا حداقل درصدی کمی از تجربیات را در ذیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
با توجه به آتواتر محققی در زمینه (NDE) ، فهرستی از جزئیات این حالت را تحت عنوان تحقیقات "تجزیه تحلیلی جنبه های مشترک" قرار داده و کوین ویلام با بررسی اطلاعات مربوط به 50 مورد "حس نزدیک به مرگ" با توجه به وب سایت "نزدیک به مرگ". ویلام اذعان دارد که مطالب گفته شده وی یک مطالعه علمی نیست بلکه مطالعه ای جامع و جالب است که با توجه به گزارش به بیان بخش های مختلف این قظیه می پردازد.
احساس محبت طاقت فرسا
در 69% از موارد ، مردم حس می کردند که آنها در در حضور قریب الوقوع محبتی بسیار قرار گرفته اند. در برخی از موارد ، منشا حس محبت به نظر می رسد ، چیز خاصی نباشد. به صورتی اگر که این بخشی از "مکان" اتمسفر باشد ، در زمان های دیگر این احساس ناشی از موجوداتی که در آنجا قرار دارند می شود. بعضی از افراد که وابسته به عقاید مذهبی هستند می گویند که (نشانه هایی از خدا را دیده اند) و یا موجودات وصف ناپذیر نورانی را دیده اند و برخی دیگر بستگانی را که از دست داده بودند را دوباره می بینند.
ماهیت ارتباط تله پاتی
حدود 65% از افراد قادر به تعامل با افراد به وسیله نوعی از ماهیت ارتباط تله پاتی بوده اند ، این ارتباط به صورت "بدون کلام" و به نظر می رسید ، فرد نسبت به مکانی آگاهی دارد ولی نه از لحاظ جسمی بلکه روحی.
مرور زندگی
62% از موارد ، قادر به مرور زندگی خود بوده اند. و این در حالی است که برخی زندگی خود را از ابتدا تا انتها مرور می کنند این برای برخی دیگر جهش معکوسی دارد یعنی از انتها به ابتدا بر می گردد. و این جهش از روز اول "به خواب رفتن" تا شروع زندگی بر می گردد. و در حالیکه برای برخی این وقایع توسط ظاهر شدن "حلقه هائی برجسته" و برخی دیگر حس می کنند که شاهد جزئیات تک تک لحظات سپری شده خود بوده اند.
پروردگار
ملاقات با ماهیتی که به نظر می رسد از جانب پروردگار باشد و برخی ماهیت الهی بوده، توسط 56% از افراد گزارش شده است. 75% از مردم ، که حتی انکار موجودیت خالق خود را بر زبان می آوردند ، آنان نیز این ماهیت های الهی را گزارش داده اند.
الهام عظیم
این ممکن است به صورتی با ویژگی نخست ارتباط تنگاتنگی را داشته باشد." یک احساس محبت طاقت فرسا" اما در حالیکه این احساس ناشی از منشا خارجی است ، همچنین حس می کنند خلسه درونی خود ، باعث حس شادی فوق العاده ای که در این مکان هستند ، از کالبد جسمی خود و از مشکلات دنیوی دور هستند و در حضور محبت موجود قرار دارند. که این تجربه توسط 56% گزارش شده است.
[replacer_img]
دانش نامحدود
بسیاری از مواقع ، 46% از تجربه ها نشان از حسی می دهد، که افراد در حضور یک دانش نامحدود قرار داشته و حتی گاهی برخی از این دانش و یا تمامی این دانش را دریافت کرده ، به گونه ای که راز و رمز دنیا و خرد به آنان به اشتراک گذاشته شده است.
متاسفانه ، آنان هرگز قادر به حفظ این دانش نبوده اند و در طول بیداری ، هنوز هم آنان با خود این دانش عظیم را خواهند داشت و در آنان وجود دارد ولی برخی بسیاری از این آگاهی را فراموش می کنند.
سطوح زندگی پس از مرگ
به نظر می رسد تنها یک مکان پس از مرگ وجود داشته باشد، مطابق با گزارش 46% از مردم در مورد تجربات خود اینگونه می گوید که آنها از طریق سفر به وسیله سطوح و قلمور های مختلف به زندگی پس از مرگ رسیده اند. برای برخی حتی نشان داده شده است که تجربه مشاهده جهنم را داشته اند و از لحاظ آنان یک مکانی است که سرشار از غم و اندوه می باشد.
گفتن آماده نیست.
عدم تکلم
فقط کمتر از 46% از افراد می گویند که زمانی که در زندگی پس از مرگ بوده اند به نوعی مانع از تصمیم گیری در مورد آنها مبنی بر ماندن در دنیای زندگی پس از مرگ یا بازگشت به دنیای کنونی ، شده است. در برخی از موارد تصمیماتی در مورد آنان اتخاذ شده که این کار توسط موجوداتی انجام گرفته که آنان بیان می کنند، که افراد ساکن این مکان باید به دنیای خود برگردند. اغلب برای اینکه آنان کار ناتمامی در دنیا دارند. با این حال برخی دیگر ، به آنان حق انتخاب داده شده است و اغلب بی میل برای بازگشت بوده اند و حتی اگر به آنان گفته شود شما یک کار ناتمام دارید که باید به اتمام برسانید نیز تمایلی برای بازگشت از خود نشان نمی دهند.
نشان دادن آینده
در 44% از موارد به افراد دانشی از "رویدادهای آینده" داده می شود. آنان می توانند رویدادهای جهان را در آینده ، و یا می توانند رویداد خاصی از زندگی شخصی ببینند. همچنین شاید این دانش کمکی باشد تا افراد بهتر برای برگشت به وجود زمینی خود تصمیم گیری کنند.
تونل نورانی
با توجه به مطالعات ویلیام مبنی بر گزارشات مردمی "تونل نورانی" اگر چه "تونل نور" تبدیل شده است تقریبا به یک علامت عمومی از تجربه نزدیک به مرگ، در این میان تنها 42% از مردم تجربه این تونل را داشته اند. برخی دیگر حسی شامل خارج بودن از بعد جسمانی ، با عجله و شتاب ، سریعاً از طریق گذرگاه ، و یا راه پله ها به سمت نورکشیده شده اند.
بیشتر مردم نمی توانند متقاعد شوند که چرا آنان از طریق غیر واقعی و معنوی در زندگی پس از مرگ قرار گرفته اند . علم مادی، در مقابل، ادعا می کند که این تجربه ها صرفا توهم بوده است. به دلیل اینکه عدم رسیدن اکسیژن به مغز و اعضا های حیاتی و عصبی تاثیر گذاشته است. و اگرچه پژوهشگران قادر به باز آفرینی و شبیه سازی برهی از جنبه های "تجربه نزدیک به مرگ" در ازمایشگاه شده اند ، آنان نمی توانند رد کنند که این احتمال دارد این تجارب واقعی هستند.
ویلیام در انتها می نویسد:
خط انتها این است که ما نمی دانیم و "احتمالا" نمی توانیم با 100 درصد یقین این تجربیات را تا زمانی که خود می میریم به اثبات رسانده و یا رد کنیم. سپس سوال اساسی این است: که آیا ما می توانیم به نحوی بازگشت مردم بر روی زمین کمک کنیم؟
خـــــدانـگهــــــدار
خـــــدانـگهــــــدار
بیست جمله کوتاه اما حکیمانه 1- آنچه تو سالها صرف ساختنش می کنی، شخصی میتواند یک شبه آنرا خراب کند،با این حال سازنده باش.
2- هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود، در دیگری باز می شود ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم میدوزیم که درهای باز را نمیبینیم!
3- انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمیزند که خیال میکند دیگران را فریب داده است.
4- درباره درخت، بر اساس میوهاش [replacer_a]کنید، نه بر اساس برگهایش.
5- خداوند به هر پرندهای دانهای میدهد، ولی آن را داخل لانهاش نمیاندازد.
6- آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید.
7- هتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی.
8- کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند.
9- اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید.
10- در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در [replacer_a] آنچه نکرده ای باش.
11- در جوانی آنگاه که رؤیاهایمان با تمام قدرت در ما شعله ورند خیلی شجاعیم ولی هنوز راه مبارزه را نمی دانیم، وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم دیگر شجاعت آن را نداریم.
12- مردم آنچه را که تو در حق آنها انجام داده ای و یا از تو شنیده اند فراموش می کنند، اما هرگز احساسی را که در دلشان بر انگیخته ای فراموش نمی کنند.
13- شادترین افراد لزوما بهترین چیزها رو ندارند، اونها فقط از آنچه تو راهشون هست بهترین استفاده رو می برن.
14- کاش بیاموزیم: وقتی کسی ما را آزار می دهد،آنرا روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش، آنرا پاک کند ولی وقتی کسی محبتی درحق ما می کند باید آنرا روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواندآن را از یاد ببرد .
15-بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید.
16-صحبت کردن با بعضی افراد به آدمی روحیه ای تازه و انرژی خاصی می دهد در عوض حرف زدن با بعضی دیگر آدمی را از زندگی کردن پشیمان می سازد در انتخاب دوستان و هم صحبتان باید دقت کرد.
17-در زندگی افرادی هستند که مثل قطار شهر بازی می مونن. از بودن با اونا لذت می بری ولی باهاشون به جایی نمی رسی.
18-هر وقت تو زندگی به یه در بزرگ که یه قفل بزرگ روش بود رسیدی، نترس و ناامید نشو چون اگه قرار بود در باز نشه جاش یه دیوار می ذاشتن.
19-برای اینکه بخواهی خودت باشی، ابتدا باید کسی باشی.
20-زندگی بیابان پر پیچ و خمی است که در آن تنها قطب نمای تو، ایمان است.
به ازای هر یک زن ...
که به او برچسب " خیــــــابانی " زده میشود ...
پنجــــــاه "مرد خیابانی "وجود دارد که...
از آن زن ... یک "زن خیـــابانی " بسازد .
از شیخ ِ بهایی پرسیدند :
خیلی سخت می گذرد ، چه باید کرد ؟
شیخ گفت: خودت که می گویی ، سخت میگذرد ، سخت که نمی ماند!
پس خدا را شکر که می گذرد و نمی ماند ...
یـکـی از تـفـریـحـات دوره راهنماییم ایـن بـود کــه :
کـپـسول آمـوکـسی سیلیـن مینـداخـتـم تـوی بـخـاری کلاس!!
یـه بوی گـنـد افـتـضاحی داشت کـه هـمـه بـالا می آوردن
تــا ۸سـاعـت نـمـیـشد نـفـس بـکـشـی
مـعـلـم مـیگـفـت هـمـه حـیـاط !!!
تـا آخـریـن زنـگ بــچـه هـا دعــام میکــردن !!
مـن الان بــه ایـنـجـا رسیـدم مـدیـون دعـای اونــام !!
تو خودم بودم که صدای زنگ گوشیم حواسمو پرت کرد. جواب دادم گفت: « ببخشید تورو خدا... من یه مشکلی واسم پیش اومده دو ساعت دیرتر میرسم» تا اومدم بگم چرا، چی شده، دیدم گوشی قطع شده و تنها صدایی که میاد، صدای برف پاک کن تاکسیه که یکی از تسمه هاش رو شیشه ولو بود و خیلی داشت زور میزد. وقتی سر محل قرار رسیدم فقط ده دقیقه گذشته بود. بارونم جوری می بارید که انگار یکی دنبالشه. اعصابم خیلی خورد بود. هم از دست این بارون هم از دست به موقع نیومدنش. آخه بار اولش که نبود. همیشه هم با لوس کردن خودش و یه معذرت خواهی کوچیک منو قانع می کرد. بهترین راه حلی که به ذهنم رسید این بود که این زمان رو با سینما پر کنم. حداقل از این بارون لعنتی خلاص میشدم. یه بلیط گرفتم و رفتم تو سالن نشستم. جمعا با اون آقایی که چراغ دستشه هفت نفر داخل سالن بودیم. یک خانم با بچش جلو نشسته بود. یک زوج جوان آخرین ردیف، اون پشت نشسته بودن که مطمئنا اگه اینا نبودن این آقای چراغی هم نبود. یه دخترم با فاصله، سمت راست من نشسته بود. یه مدتی که از فیلم گذشت و من تو ذهنم داشتم فکر می کردم که وقتی اومد چطور عصبانیتم رو بهش منتقل کنم، متوجه شدم این دختره سمت راستم همینجوری داره پشت سر هم با دستمال کاغذی اشکاشو پاک می کنه و گریه می کنه. اولش با خودم گفتم نکنه من فیلمو درست درک نکردم و فیلم اصن کمدی نیست. چند دقیقه بیشتر روی فیلم تمرکز کردم و دیدم نه واقعا فیلم خیلیم کمدیه. این دختره خیلی فکرمو به خودش مشغول کرده بود. داشتم از فضولی میمردم که چشه آخه. خلاصه تا آخر فیلم این موضوع واسم جای سوال بود. داشتم از سالن می رفتم بیرون که از آقا چراغی پرسیدم: «شما فهمیدی این خانمه چش بود؟» گفت: «منم نمیدونم فقط سه ماهه که هر روز همین سانس میاد بلیط ردیف 4، صندلی های 10 و 11 رو می گیره و وضعش همینه» از سینما اومدم بیرون. دیگه بارون نمی بارید.
داستانک 23 (ردیف 4، صندلی های 10 و 11) ...... نویسنده: مجید پورعبدیان
خـــــدانـگهــــــدار
یه آقا پسری که قبل از ازدواجش خیلی هم دوست دختر داشت ... بالاخره عاشق شد و [replacer_a] کرد..!
بعد خدا بهش یه دختر داد ...
یه روزبهش گفتم که یادته چجوری اشک دختر ها رو در میاوردی !؟
حالا خودت هم دختر داری ،
نظرت چیه..؟؟
تحمل اشکش و داری !؟
بهم گفت :
فقط می تونم بگم پشیمونم و امیدوارم همه اونها که دلشون رو شکستم منو ببخشن..!
هیچ پدری طاقت دیدن اشکهای دخترش و نداره..!!
آقایونِ پدر های آینده ... به دختر دار شدنتون خوب فک کنید ،
زمین گرده ه
ازدواجو جهنم همین دنیاست . هر دستی بدی با همون دست پس میگیری
خـــــدانـگهــــــدار
اسرار درونی یک فیل دهان کوچکش به ما میگوید که کمتر صحبت کنیم وبیشتر گوش دهیم .گوشهای بزرگ او مارا بر می انگیزد که با صبر وشکیبایی به عقاید ونظرات جدید دیگران گوش فرا دهیم .چشمان باریکش به تمرکز دقیق وعمیق او اشاره دارد تمرکزی که برای دقیق وسریع انجام دادن وظایفی که به عهده اش هست ضروری است بینی بلند وبزرگش به ما میگوید که اطرافیان را با دقت جستجو کنید تا بیشتر یاد بگیرید
salam dustan...manam halam kharabe..komak
صبر، اميد ،تلاش،توكلبا همين چهار تا هرچي كه بخوايي ميشه.شعار نديمو براي يكي از مشكلاتمون امتحانش كنيم...
اگه صبر ميكنيم بايد اميدم داشته باشيم و اگه اميد داريم بايد تلاش كنيم و اگه تلاش كرديم بايد توكلم داشته باشيمو بسپريم دست كسي كه تجربه برنامه ريزي براي تمام جهان هستي روداره،اما اگه توكل كرديم ديگه نبايد غر بزنيم...
ویرایش توسط zbahane : 07-19-2014 در ساعت 05:05 PM
يادمه امتحان ترم آخر بودو منم همه تلاشمو كردم تا مدركمو بگيرمو خلاص بشم
اما راههاي مختلف استفاده از تقلب تو اين ترم:
نوشتن تقلب پشت كارت ورود به جلسه...
عكس انداختن صفحات جزوه با گوشي موبايل
نوشتن سوالات مهم تو برگه هاي 2 سانتيمتري و با سايز ميليمتري كه البته بايد سعي بشه تو هر برگه 1سوال بنويسيد تا اگه يكي از اونا لو رفت بقيه رو داشته باشيد
گرفتن چهره مظلومانه ودر عين حال بچه مثبت براي مراقبهاي مهربون و خواهش كردن مستقيم از همون مراقب براي رسوندن يكي دو تا سوال كه باعث بشه اون درسو پاس كنيماين روش معمولا جواب ميدادو بعدش ديگه بدون استرس وبا اطلاع مراقب مهربون به تقلب از كناري يا پشتي يا بقلي ميپرداختي
استفاده از هنزفيري بلوتوثيكه البته طرف پشت گوشي بايد گوشش خيييلي تيز باشه تا صداي تورو بشنوه وبراي دروس تعريفي كاربرد داره..
ودر اخر اگه هييييچ كدوم جواب نميداد بعد از جلسه و كمين براي استاد مورد نظر كه به محض خلوت بودن اطرافش و در آخرين لحظه حضورش تو دانشگاه به سراغش بريمو با مظلوميت دو چندان ازش در ازاي نمره قبولي درخواست پروژه يا چند نمره ناقابل كنيم...
مطمعنا يكيش جواب ميداه
ویرایش توسط zbahane : 08-26-2014 در ساعت 01:05 PM
هیچ وقت به کسی اعتماد نکنید : ((
اگه میخوای به کسی علاقه مند شی بعد از زندگی مشترک اینکارو بکن قبلش نووووووووووووچ
سلام هیچ وقت اسرارتو به دیگران نگو چون بعدا سلاحی میشه برای تهدید خودت
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)